معنی رهاورد اصفهان

حل جدول

رهاورد اصفهان

گز


رهاورد

سوغات، ارمغان، تحفه

سوغات، ارمغان


رهاورد ساوجی

انار


رهاورد زلزله

آوار


اصفهان

مرکز استان اصفهان

فرهنگ عمید

رهاورد

چیزی که کسی از سفر برای کسی می‌آورد، سوغات، ارمغان: کار روزی چو روز دان به‌درست / که ره‌آورد روز روزی توست (سنائی۱: ۱۰۶)،


اصفهان

گوشه‌ای در دستگاه‌های ماهور و نوا،
از شعبه‌های بیست‌وچهارگانۀ موسیقی ایرانی: به یاد مجلس خسرو چو برکشد مطرب / گهی عراق زند گاهی اصفهان گیرد (حافظ: ۱۰۳۵)،

مترادف و متضاد زبان فارسی

رهاورد

ارمغان، تحفه، ره‌آورد، سوغات، هدیه

فرهنگ فارسی هوشیار

رهاورد

(اسم) چیزی که کسی از سفر برای خویشان و دوستان آورد سوغات هدیه نورهان.

لغت نامه دهخدا

اصفهان

اصفهان. [اِ ف َ] (اِخ) همدان و اصفهان دو برادر بودند. (مجمل التواریخ والقصص ص 521). و در ص 149 آرد:و در کتاب همدان خواندم که همدان و اصفهان هم از ابناء پسرزادگان سام بن نوح اند، و دیگر جای ندیدم، خداوندتعالی بدان داناتر است. (مجمل التواریخ والقصص).

اصفهان. [اِ ف َ] (اِخ) نام پدر ابوعلی بود که در طبرستان در قرن چهارم هجری میزیسته. صاحب تاریخ طبرستان آرد: و حسن فیروزان به آمل آمد با ابوعلی بن اصفهان و ابوموسی که هر دو صاحب ماکان بودند. (تاریخ طبرستان ج 1 ص 294). و آرد: و ابوالقاسم را از دختر دیکوی بنت اصفهان پسری بود کودک اسماعیل نام، ماکان و حسن فیروزان و ابوعلی اصفهان جمله به گرگان بیعت کردند. رجوع به صفحه ٔ مزبور در تاریخ طبرستان تألیف بهأالدین محمدبن حسن بن اسفندیار کاتب چ تهران ج 1 شود.

اصفهان. [اَ ف َ] (اِخ) نام محلی در کنار راه تبریز و مراغه میان سردرد و لایجان، در 14500 متری تبریز.

اصفهان. [اِ ف َ] (اِ) یکی از چهار مقامه ٔ اصلی موسیقی است دارای دو فرع، حسینی و نوا. نام پرده ای از دوازده پرده ٔ موسیقی. نام پرده ای از موسیقی. (از لب الالباب و بهار عجم) (غیاث) (رشیدی). نام پرده ای از موسیقی و آنرا اصفهانک نیز خوانند:
مطرب در اصفهان چو سرود این غزل قبول
از جزر و مد ناله ٔ او زنده رود شد.
قبول (از آنندراج).
نام نوایی. (مؤیدالفضلا):
نوای مجلس ما را چو برکشد مطرب
گهی عراق زند گاهی اصفهان گیرد.
حافظ.

اصفهان. [اِ ف َ] (اِخ) امیر اصفهان، پسر قرایوسف. از امرای روزگار ایلکانیان بود که سلطان حسین بن علاءالدولهبن سلطان احمد آخرین امیر ایلکانی را بکشت و سلسله ٔ مزبور را منقرض کرد. عباس اقبال مینویسد: سلطان حسین چون محمود در 827 هَ. ق. فوت کرد جای او را گرفت و در حله مقام کرد ولی امیر اصفهان پسر قرایوسف حله را محاصره نمود و سلطان حسین را در 836 کشت و سلسله ٔ ایشان بقتل او برافتاد و امرای ترکمان در عراق عرب جای ایشان را گرفتند. (از تاریخ مفصل ایران تألیف اقبال آشتیانی ص 465).

معادل ابجد

رهاورد اصفهان

643

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری